-
رفتم از یادت
دوشنبه 20 فروردین 1397 10:52
هر پنجشنبه رفتگانت را به یاد آر یادی هم از من کن که از یاد تو رفتم (احسان پرسا)
-
دلخوشی
یکشنبه 19 فروردین 1397 11:14
دلم به دستهای تو خوش بود، به اینکه این بهار پاییز را از لباسهایم می تکانی، به اینکه خط به خط دستم پر از دستخط تو باشد، به اینکه قول دستهایت را ده بار تمام به انگشتهایم داده ام. دلم به چیزهای ساده ای خوش بود: به بوییدن گلهای سرت، بافتن موهات، به اینکه برای حتی یک بار گره روسری ات با سر حرف من باز شود. چقدر داشتن چیزهای...
-
مبتلا
شنبه 18 فروردین 1397 09:18
حس می کنم کنار تو از خود فراترم درگیر چشمهای تو باشم، رهاترم تنهایی ام کم از غم دلتنگی تو نیست من هرچه بی قرارترم، بی صداترم گاهی مقابل تو که می ایستم، نرنج پیش تو از هرآینه بی ادعاترم قلبی که کنج سینه من می زند، تویی من با غم تو از خود تو آشناترم هر لحظه اتفاق می افتم بدون تو از مرگها و زلزله ها بی هواترم حالم بد...
-
رها کن
جمعه 17 فروردین 1397 09:29
آرزو کن و یاد بگیر که اخمهایت را باز کنی و چین پیشانی ات را بگشایی. سعی کن با چشمان باز و روشن دنیا را نگاه کنی، از این دو دیو سیاه (چشمها) دو فرشته بی گناه و بی پروا بساز که به چیزی شک ندارند و همه را دوست خود می دانند، مگر آن که خلافش ثابت شود. حالت سگ ولگرد و پستی را نگیر که انگار هر لگدی که می خورد، حقش است و از...
-
شب خوش
پنجشنبه 16 فروردین 1397 09:25
در خاطرم روانه شد و شب بخیر گفت گفتم که: در نبود تو شبها بخیر نیست (فرامرز عرب عامری)
-
سکوت
چهارشنبه 15 فروردین 1397 09:51
عاشق شدن مثل گوش دادن به صدای پیانو توی یک کافه شلوغ می مونه. اگه بخوای به اون صدای قشنگ گوش کنی، باید چشمهات رو ببندی و از همه صداها بگذری و نشنوی. بقیه صداها واسه ت آزار دهنده می شه. صدا پچ پچ مردم، صدا خنده ها، گریه ها، صدا به هم خوردن فنجانها، حتی صدای باد. *تو واسه م اون صدای قشنگ بودی که من به خاطرش هیچ صدایی رو...
-
گرمسیر تو
سهشنبه 14 فروردین 1397 09:33
منم که گام می زنم همیشه در مسیر تو بدون تو کجا رود کسی که شد اسیر تو؟ همیشه سرپناه تو حریم دستهای من همیشه سایبان من نگاه سربه زیر تو تمام آن چه هست در اتاق، گوش می شود به گوش تا که می رسد صدای چون حریر تو نگاه من که از تبار آسمان و آینه است هماره خیره مانده بر شکوه چشمگیر تو تو نیستی و غنچه های خانه دل گرفته ا ند...
-
خوشگلی زندگی
دوشنبه 13 فروردین 1397 09:54
وقتی سهم من از تمام روزهایی که دوستت دارم نگاه کردن به عکسی ست که نمی خندد، نمی بوسد و در آغوشش شانه هایم آرام نمی گیرد، کجای زندگی زیباست؟ (فرشته رضایی)
-
دلیل
یکشنبه 12 فروردین 1397 10:08
آنقدر شعر مرا خواندی و گفتی احسنت فکرت افتاد که شاید تو دلیلش باشی؟ (محسن صحت)
-
تردید
شنبه 11 فروردین 1397 09:59
دیگر دوستت ندارم، اما صورتم هنوز صورت روزهای عاشقی ست. می آیی ، دلم می رود. می روی، باز به خود می آیم. چه کنم؟ زبانم دور سر نامت می گردد. عقلم ولی گلایه که این چه اوضاعی ست. رهایش کن. دیگر نمی خواهمت، اما پای تو که وسط می آید، خودمم دست خودم نیست. هیچم، هیچ. می بینمت، عزا می گیرم، قلبم ولی شبیه تالار عروسی ست....
-
نشان عاشقی
جمعه 10 فروردین 1397 10:20
مغرور و بی اراده و نامهربان شدم من را ببین که هر چه تو بودی، همان شدم بیچاره من که غیرت خود را فروختم راضی به خنده های تو با دیگران شدم ای همزبان هر که به جز من! ببین چطور ماندم به پای عهدم و بی همزبان شدم محتاج عشق بودم و بعد از تو روزگار رحمی نکرد بر من و محتاج نان شدم دنیا نشان عاشقی اش را به من سپرد روزی که در...
-
دلم میگه فقط تو
پنجشنبه 9 فروردین 1397 10:02
دقت کردی وقتی می خوای یه تیکه از فیلمی رو که دوست داشتی برای رفیقت تعریف کنی، هر جوری زور می زنی نمی شه، نمی تونی درست منظورتو برسونی؟ نمی تونی اون چیزی که تو دلت هست رو بهش منتقل کنی، نمی تونی بهش بفهمونی که اون صحنه از فیلم چه قدر، چهقدر برات لذت بخش بوده؟ من همونجوری دوستت دارم. یه چیزی تو دلم هست که کسی نمی فهمه....
-
هنوز
چهارشنبه 8 فروردین 1397 11:10
هنوز عکس تو در قاب ذهن من رنگی ست هنوز خاطره هایت شروع دلتنگی ست (پویا جمشیدی)
-
دوست نداشتنت
سهشنبه 7 فروردین 1397 10:16
اگر مرا دوست نداشته باشی، دراز می کشم و می میرم. مرگ نه سفری بی بازگشت است و نه ناگهان محو شدن. مرگ دوست نداشتن توست، درست آن موقع که باید دوست بداری. (رسول یونان)
-
رقص
دوشنبه 6 فروردین 1397 11:15
زلف را شانه مزن ، شانه به رقص آمده است من که هیچ؛ آینه خانه به رقص آمده است من و میخانه متروک جوانسالی ها ساقی بی می و پیمانه به رقص آمده است مردم شهر نظرباز و تو در جلوه گری یار می گرید و بیگانه به رقص آمده است شعری از آتش دیدار به لب دارد شمع عشق در پیله پروانه به رقص آمده است باد هر چند صمیمانه دویده است به خاک برگ...
-
من و یادت
یکشنبه 5 فروردین 1397 13:37
خیلی وقته حرف نزدیم باهات؛ حواست هست؟ یادت رفته ما رو، می دونم. شبا کنار سپیدار خشک حیاط می شینیم، ساکت ساکت، انگار که مرده باشیم. نگاه می کنیم به ماه که غرق شده تو حوض لجن گرفته. ماه گریه می کنه، ما گریه می کنیم، گنجیشکا می آن می شینن رو شاخه های خشک سپیدار، آواز می خونن، آواز دشتی غمگین. سخت می گذره شبا. دکتر دیگه...
-
عید
شنبه 4 فروردین 1397 11:17
گفتند: "عید" آمده، خوشحال باش مرد! من هر چه فکر می کنم، اسم تو "عید" نیست (احسان پرسا)
-
بی دلتنگی و پریشونی
جمعه 3 فروردین 1397 08:37
سلام و زهر هلاهل. ریختشو نیگا. باز اومدی سر وقت ما؟ ای بابا! چی می خوای دکتر؟! خوبم من. نیگا گوشه پیشونیم زخمه. می بینی؟ پریشب با پیچ گوشتی شکافتمش، یه عالمه مورچه ازش ریختن بیرون، رفتن پی روزگار. دکتر! می دونی مورچه ها پیر می شن چی می شه؟ می شن غذای بقیه مورچه ها. یعنی یهو می بینی یه مورچه میونسال بابا ننه شو خورده...
-
طعمه کفتار
پنجشنبه 2 فروردین 1397 08:00
مانند کلافی که سرش گم شده باشد پیچیده به خود، شور و شرش گم شده باشد اندیشه کامل شدنی با تو ندارم از نیمه من بیشترش گم شده باشد آن قاصدک خسته راهم که به ناگاه پشت در خانه خبرش گم شده باشد می خندم و در غربت خاموش نگاهم ابری ست که چشمان ترش گم شده باشد پیداست که چون کاسه خون بهر مگسهاست چشمان عقابی که پرش گم شده باشد درد...
-
بهارت مبارک
چهارشنبه 1 فروردین 1397 09:56
تو را نمی دانم، اما من دلم روشن است به تمام اتفاقات خوب در راه مانده، به تمام روزهای شیرین نیامده، به لبخندی که یک روز بر لبمان می نشیند، به اجابت شدن دعاهای مان، به برآورده شدن آرزوهای مان، به محو شدن غمهای دیرینه مان. من دلم روشن است، یک روز کسی از راه می رسد، پای حرفهایش می ایستد و دیگر ترس از دست دادنش را به دلهای...
-
اون وقتا
سهشنبه 29 اسفند 1396 11:56
روزی گیج خواهیم رفت در تکرار درها در انتظار نور تا صبحها نان شیرمال و شیر یادمان نرود و رگهای خیابان ما را در خود غرق کنند. نه معنای عشق را دیگر می دانم، نه به معنای چیستی خود واقفم. باید به آن کافه همیشگی بروم با خیال تو. قهوه ای سفارش دهم و برایت از روزهایی که مهربان بودی، حرف بزنم. (هومن داوودی)
-
عید
دوشنبه 28 اسفند 1396 13:50
در این حیاط قدیمی که هیچ رنگی نیست بهار هم که بیاید، به آن قشنگی نیست به قدر ذره امیدی در این مساحت نیست ببین که فاصله هامان فقط مسافت نیست دلم نشست درایوان سرد تنهایی چقدر درد غریبی ست درد تنهایی! نیامدی که ببینی چگونه می شکنم چگونه بی تو قلم را به شاعری بزنم بدون عطر تو سالم نود نخواهد شد دلم که رسم خوشی را بلد...
-
بی مخاطب
یکشنبه 27 اسفند 1396 13:45
کاش جای تو بودم! کاش کسی را داشتم که مدام از من بنویسد که قهرمان نوشته هایش باشم که تا قهر کردم، بیاید و بگوید: "دردت به سرم حضرت دلبر!" که من باشم و شعرهایی که می دانم مخاطبش منم، اما حیف، حیف که من جای تو نیستم و حیف تر اینکه تو نمی دانی مخاطب این نوشته هایی! (یگانه حق پرست)
-
هفت سین
شنبه 26 اسفند 1396 11:25
می رسی با خیال و می پرسی روز نو بس نمی کنی غم را؟ مینشینی و گرد می گیری از دل من غبار ماتم را می زنی پرده را کنار و بهار می دود پابرهنه توی اتاق می گذارم به پای بچگی اش شیطنت کردن دمادم را وسط خلوت شلوغ اتاق، سمنو، سیب، سکه، سبزه، سماق سفره هفت سین می اندازی تا بچینی اتاق درهم را می شود چشمهای من آنی محفل ابرهای...
-
اسمت کنار اسمم
جمعه 25 اسفند 1396 11:09
من و تو به یکدیگر محتاجیم. ما علت و معلولیم. ما لازم و ملزومیم. تمام آدمهاى شهر را هم زیر و رو کنى، اول و آخرش اسمت کنار اسم من معنا پیدا می کند. (علی قاضی نظام)
-
بر لبت
پنجشنبه 24 اسفند 1396 11:20
بی مزه است هر چه در این شهر می چشم جا مانده بر لبان تو حس چشایی ام (فرامرز عرب عامری)
-
دل تنگ
چهارشنبه 23 اسفند 1396 10:37
آسمان را نگاه کن. ببین خورشید با چه ذوقی هر صبح بیدار می شود، با عشق می رقصد، دست ابرها را می گیرد و مشتاقانه می آید تا تو را ببیند. حال من هر صبح مانند خورشید دیدنی ست، اما چند وقتی ست غروب که می شود، حال و روز آسمان مثل دل تنگ من دگرگون است. چشمان خورشید قرمز می شود، نفس هایش به شماره می افتد، ابرها دستش را می...
-
بوسه خداحافظی
سهشنبه 22 اسفند 1396 08:24
تو را به گریه قسم بازگرد، آن بوسه برای آن که خداحافظی کنیم، نبود من و تو دور شدیم و خدا نگاه نکرد من و تو دور شدیم و خدا کریم نبود (حامد ابراهیم پور)
-
آرام جان
دوشنبه 21 اسفند 1396 10:30
اگر مى خواهى زنى را عاشقانه در کنار خودت داشته باشى، باید براى داشتنش بجنگى. زن مردانه جنگیدن مرد را براى نگه داشتنش دوست دارد. نه اینکه فکر کنى باید قله قاف را فتح کنى؛ نه، زن از مرد زندگیش فقط مرد مى خواهد که همیشه با همان غرور زنانه اش سرش را بالا بگیرد و دلش قرص باشد و بگوید: تو که باشى، هیچ اتفاق تازه اى نمى...
-
شادی عمیق
یکشنبه 20 اسفند 1396 08:27
لبخند تو مثل سفره ای رنگین است از شدت عشقت نفسم سنگین است توی بغلت برای تو دلتنگم شادی که عمیق می شود، غمگین است (مجید افشاری)