عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

نشان عاشقی

مغرور و بی اراده و نامهربان شدم 

من را ببین که هر چه تو بودی، همان شدم


بیچاره من که غیرت خود را فروختم 

راضی به خنده های تو با دیگران شدم 


ای همزبان هر که به جز من! ببین چطور 

ماندم به پای عهدم و بی همزبان شدم 


محتاج عشق بودم و بعد از تو روزگار 

رحمی نکرد بر من و محتاج نان شدم 


دنیا نشان عاشقی اش را به من سپرد 

روزی که در مسیر جنون امتحان شدم

(محمد شمس)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد