-
حسادت
شنبه 30 اردیبهشت 1396 14:44
من حسادت می کنم حتی به تنها بودنت من به فرد روبرویی لحظه خندیدنت من به بارانی که با لذت نگاهش می کنی یا نسیمی که رها می چرخد اطراف تنت من حسادت می کنم حتی به دست گرم آن شال خوشرنگی که می پیچد به دور گردنت وقتی انگشتان تو در گیسوانت می دود من به رد مانده از اینجور سامان دادنت اینکه چیزی نیست، گاهی دل حسادت کرده به عطر...
-
2 روح در 2 بدن
جمعه 29 اردیبهشت 1396 09:01
دلتنگی من تمام نمی شود. همین که فکر کنم من و تو دو نفریم، دلتنگتر می شوم برای تو. (عباس معروفی)
-
دلتنگ
پنجشنبه 28 اردیبهشت 1396 16:24
از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریم نه طاقت خاموشی، نه تاب سخن داریم آوار پریشانی ست، رو سوی چه بگریزیم؟ هنگامه حیرانی ست، خود را به که بسپاریم؟ تشویش هزار «آیا»، وسواس هزار «اما» کوریم و نمی بینیم ورنه همه بیماریم دوران شکوه باغ از خاطرمان رفته است امروز که صف در صف خشکیده و بی باریم دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را...
-
یه تنه پارو زدن
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1396 09:05
وقتی بار عاطفی رابطه به تنهایی روی دوش توست، یعنی مدتهاست که رابطه به پایان رسیده و تو بیخودی درگیر مانده ای. انگار که از یک سراشیبی تند با کلی ذوق بالا بروی و وقتی نفس ات گرفت، ببینی که به هیچ جای مشخصی نرسیده ای. آن وقت نفرت و خستگی را جایی میان قفسه سینه و شکم احساس می کنی، چیزی شبیه به یک دل بهم خوردگی. حق داری که...
-
سخن دل
سهشنبه 26 اردیبهشت 1396 15:40
نسبت عشق به من، نسبت جان است به تن تو بگو من به تو مشتاق ترم یا تو به من؟ زنده ام بی تو، همین قدر که دارم نفسی از جدایی نتوان گفت به جز آه سخن بعد از این در دل من شوق رهایی هم نیست این هم از عاقبت از قفس آزاد شدن وای بر من که در این بازی بی سود و زیان پیش پیمان شکنی چون تو شدم عهدشکن! باز با گریه به آغوش تو بر می گردم...
-
عشق و کینه
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396 11:36
قول می دهم در جهان قدرتی وجود ندارد که بتواند عشق را به کینه تبدیل کند و این نشان می دهد که جهان با همه عظمتش در برابر قدرت عشق چقدر حقیر است و ناتوان. (نادر ابراهیمی)
-
همسایه
یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 14:07
من بودم و همسایه دیوار به دیوار یک عاشق و دیوانه و بیمار به دیوار تو آن طرف فاصله آجری و من یک قاب که چسبیده ام انگار به دیوار انگار که یک ضربه زدی، وقت قرار ست من ضربه و تو ضربه و دیدار به دیوار هر بار سرم شانه و آغوش تو را خواست من تکیه زدم جای تو هر بار به دیوار انگشت تو رقاصه این محشر کبری من گوش به دیوار و تو...
-
جر و بحث
شنبه 23 اردیبهشت 1396 12:39
خیلی از عشقها وسط همین جر و بحثها پیش می آید؛ با کوتاه آمدنهای معمولی، با "ببخشید عزیزم!"های ساده. اصلاً فکر می کنم یک معذرت خواهی به موقع خیلی عاشقانه تر است از ناز و اداهای بی مورد هر روزه، یک دانه اش می ارزد به تمام دلبری های دنیا. آخر پشت چشم نازک کردن و اطوار ریختن را که همه خوب می دانند، اما یک کوتاه...
-
مثل بهار
جمعه 22 اردیبهشت 1396 16:21
ما که رقصیدیم به هر سازی زدی، ای روزگار! دل به تو بستیم و آخر دل شکستی، روزگار! خوب بودم، پس چرا کاتب برایم غم نوشت؟ کی روا باشد جوابم با بدی؟ ای روزگار! فارغ التحصیل دانشگاه درد و غصه ام بهر شاگردت عجب سنگ تمامی، روزگار! گر برای دیگران مثل بهاران سبز سبز بهر من پاییزی و فصل خزانی روزگار می کنم دل خوش به هر چیزی،...
-
انتظار
پنجشنبه 21 اردیبهشت 1396 12:20
پرتوقع شده ایم؛ آنقدری که از دیگران توقع داریم همانی شوند که ما می خواهیم. حواسمان نیست که خودمان هم متقابلاً باید همانی شویم که دیگران می خواهند و در اینصورت هیچکس برای خودش زندگی نخواهد کرد. همه مان می شویم یک مشت ماشین که منتظرند دیگری استارتشان را بزند و به هر سمت که دلش خواست براند. ما یادمان رفته "آدم"...
-
عادت
چهارشنبه 20 اردیبهشت 1396 15:28
زندگی را بعد از این بی یار عادت می کنی بعد از این با سقف، با دیوار عادت می کنی «دست تنهایی» به دستت، «بیک غم» در شانه ات می روی، با کوچه و بازار عادت می کنی عینکت را دود می گیرد، نگاهت را غبار با غبار و تیرگی این بار عادت می کنی می روی، رفتار مردم خسته می سازد تو را رفته رفته با همین رفتار عادت می کنی چار سو «الله...
-
آدمها
سهشنبه 19 اردیبهشت 1396 09:26
کاری به کار همدیگه نداشتهباشیم. باور کنید تک تک آدمها زخمی اند. هر کس درد خودش را دارد، دغدغه خودش را دارد، مشغله خودش را دارد. باور کنید ذهنها خسته اند، قلبها زخمی اند، زبانها بسته اند. برای دیگران آرزو کنیم بهترین را، راحتی را. همه گم شده ایم. یاری کنیم همدیگر را تا زندگی برایمان لذتبخش شود. آدمها آرام آرام پیر نمی...
-
وصال
دوشنبه 18 اردیبهشت 1396 14:49
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد زندگی درد قشنگی ست که جریان دارد زندگی درد قشنگی ست، به جز شبهایش که بدون تو فقط خواب پریشان دارد یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند؟ کار خیر است، اگر این شهر مسلمان دارد خواب بد دیده ام، ای کاش خدا خیر کند! خواب دیدم که تو رفتی، بدنم جان دارد شیخ و من هر دو طلبکار بهشتیم، ولی من به...
-
عاشقی
یکشنبه 17 اردیبهشت 1396 13:47
بگذار من بیشتر دوستت بدارم، بیشتر عاشقت باشم، بیشتر بخواهمت. بگذار من بیشتر در آغوشت بگیرم، بیشتر ببوسمت، بیشتر ببینمت. بگذار من باشم که هر لحظه برایت می میرد. کارهای سخت را بگذار برای مرد داستان. تو کمی زنانه بخندی و حضرت عشق باشی، کافی ست. (حامد نیازی)
-
نجاتم بده
شنبه 16 اردیبهشت 1396 11:26
یا نجاتم می دهی یا می شوم بر باد من یا خرابم می کنی یا می شوم آباد من کولی و مست و خرابم در هوای کوی تو می توانی صبر باشی، باعث فریاد من این قلم هم تیشه ای در بیستون دفترم یا که می خوانی مرا یا همچو یک فرهاد من من تو را سبز و قشنگ و بکر می پندارمت یا که در دستت تبر داری و یک شـمشاد من یک مخدر در نگاه توست، باور می...
-
سفارش
جمعه 15 اردیبهشت 1396 11:27
یک روز با تو قرار می گذارم در همان کافه میز شماره ۳ کنار پنجره. این بار که برای سفارش آمدن دیگر نه می گویم "هر چه ایشان خواستن دو تا"، نه می گویم " همان همیشگی"، سفارش جدید می دهم. تو را نمی دانم، ولی برای خودم یک فنجان بی حسی سفارش می دهم؛ از هما هایی که ناب است و هوش از سرت می برد. برای تو شاید...
-
دل گرفته
پنجشنبه 14 اردیبهشت 1396 10:58
دلم از درد بی دردی گرفته دلم از هرچه دلسردی گرفته از این رگبار سرد بی ترحم از این بی داد و تنهایی گرفته دلم از دوری یار وفادار دلم از مرگ رویایی گرفته از این محبس، از این زندان از این حبس و از این میدان گرفته دلم از تو، دلم از من و از ما دلم از اینهمه غوغا گرفته بیا تا با تو از شب من بمیرم دلم از روز بی پایان گرفته (؟)
-
پناه آغوش
چهارشنبه 13 اردیبهشت 1396 15:34
در آغوشم پناه بگیر. پشت خاکریز شانه هایم تو را به سلامت از زیر آتش روزگار می گذرانم. (هومن داوودی)
-
خاطراتم
سهشنبه 12 اردیبهشت 1396 10:53
بعد مرگم خاطراتم را بخوان آرزوهای محالم را بدان نقشه های کودکی در خاطرم مانده چون رازی، نشد هرگز بیان هر چه من می بافتم رویا به عشق سیل غم می برد آن را از میان زندگی پر از مصیبت بود و من عمر خود ارزان فروخته ام به آن چون نوشتم من به دستور دلم سرنوشتم شد به هر خطش عیان حال اگر خواندی تو شعرم را، بدان حرف دل وزنی ز غم...
-
نگو دوستت دارم
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396 15:13
نگو دوستت دارم: انسان این واژه را می شنود، واژه از پوستش رد می شود، با نگاهی پایین می رود، اسبهای قلبش شیهه می کشند، تندتر می دوند، بر سینه اش محکمتر سُم می کوبند. نگو دوستت دارم: انسان باور می کند، افسار اسب وحشی را به دستت می دهد، به تو تکیه می کند، در آغوشت اشک می ریزد، یالهایش را می دهد تو شانه کنی، انسان باور می...
-
بهار
یکشنبه 10 اردیبهشت 1396 16:26
قسمت نبود، اگرچه به هم مبتلا شدیم ما اشتباه وارد این ماجرا شدیم این رسم جاده هاست، تقاطع وصال نیست آری رسیده ایم، ولیکن جدا شدیم هر چند سالهاست تو را می شناسمت ای آشنای دور! چه دیر آشنا شدیم! دریا مگر نه آینه رحمت خداست؟ حالا خدا کجاست که ما ناخدا شدیم؟ می گفت: گل همیشه نشان بهار نیست گل گفت، غنچه ایم و به پاییز وا...
-
دلتنگی
شنبه 9 اردیبهشت 1396 16:25
دلتنگی واژه حقیری ست برای توصیف نبودنت، برای این روزهای بی خواب که چشمهایم را مى بندم و تو را گوشه قلبم رصد مى کنم. به یاد شبهای بی ستاره ای که خلوت من بود، با بوی عطر زنانه ات روی گودى گردن آمیخته با نفسهایی که پای ثابتش سیگار بود و آغوش، آرامش و آشوب، آشوب و آرامش. نبردی تن به تن که بوسه ها میان نفس نفسهای زیرپوستی...
-
امیدم
جمعه 8 اردیبهشت 1396 16:28
مرا هزار امید است و هر هزار تویى شروع شادی و پایان انتظار تویی بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت چه بود غیر خزانها، اگر بهار تویی؟ (سیمین بهبهانى)
-
عصرانه
پنجشنبه 7 اردیبهشت 1396 14:38
چای را من دم می کنم. میز را تو می چینی. بعد می نشینیم پشت پنجره های خودمان و به همدیگر فکر میکنیم. ( رضا کاظمی)
-
خنده هات
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1396 16:27
جهان با خنده هایت صورت زیباتری دارد بخند، این خنده های ماه کلی مشتری دارد من از ربط تو با تقدیر خود اینقدر فهمیدم که خوشبختی به رویم با تو از هر سو دری دارد به یکسو می زنی موهات را و ماه می تابد چنین افسونگری را حور دارد یا پری دارد؟ تو تا پیدا شوی، بی وقفه می پرسیدم از تقویم که جز فصل زمستان هیچ فصل دیگری دارد؟ تو...
-
مویت
سهشنبه 5 اردیبهشت 1396 16:22
شراب سیاه را در میکده مویت به جام چشمت می ریزی، بی آنکه بنوشانی، دیدنش، بوییدنش مست می کند. با ماه تمام تو نیازی به دیدن هلال عید نیست، اما نه تو به جام اشاره می کنی، نه من توان نوشیدن دارم. خراب همین دمم : " یک جام دیگر" که هیچ ... اولین جام را هم نمی توانم بگیرم. مگر بالاتر از سیاهی رنگی هست؟ (افشین...
-
مداوا
دوشنبه 4 اردیبهشت 1396 12:45
شدم بیمار چشمـانت، مداوا می کنی یا نه؟ دلی بشکسته آوردم، مدارا می کنی یا نه؟ ندارم هیـچ در دستم، من از غارت بازگشتم مرا ای نازنین! با ناز شیدا می کنی یا نه؟ من هر شب در خیالاتم زنم بوسه به لبهایت گل بوسه به لبهایم مهیا می کنی یا نه؟ بهار من به غارت رفت، هر شب بهر من یلداست بگو این شام تارم را تو زیبا می کنی یا نه؟ دگر...
-
سخت
یکشنبه 3 اردیبهشت 1396 15:48
چقدر سخت است دوست داشتن کسی از راه دور ! اینکه نتوانی هر وقت دلت خواست او را ببینی. نتوانی در چشمان زیبایش نگاه کنی و دوستت دارم را فریاد بکشی. چقدر سخت است اینکه نتوانی وقتی دلت هوایش را کرد، محکم بغلش کنی و طعم شیرین لبهایش را بچشی! شبها نباشد تا سر روی سینه ات بگذارد و در آغوشش به کهکشانها سفر کنی. چقدر سخت است!...
-
ای عشق
شنبه 2 اردیبهشت 1396 10:55
ای عشق! ای ترنم نامت ترانهها! شوق آشنای همه عاشقانه ها ! ای معنی جمال به هر صورتی که هست ! مضمون و محتوای تمام ترانه ها ! با هر نسیم دست تکان می دهد گلی هر نامه ای ز نام تو دارد نشانه ها هر کس زبان حال خودش را ترانه گفت : گل با شکوفه، خوشه گندم به دانه ها شبنم به شرم و صبح به لبخند و شب به راز دریا به موج و موج به...
-
کام دل و جان
جمعه 1 اردیبهشت 1396 14:26
سرمست اگر درآیی، عالم به هم برآید خاک وجود ما را گرد از عدم برآید گر پرتوی ز رویت در کنج خاطر افتد خلوت نشین جان را آه از حرم برآید گلدسته امیدی بر جان عاشقان نه تا رهروان غم را خار از قدم برآید گفتی به کام روزی با تو دمی برآرم آن کام برنیامد، ترسم که دم برآید عاشق بگشتم، ار چه دانسته بودم اول کز تخم عشقبازی شاخ ندم...