عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

همسایه

من بودم و همسایه دیوار به دیوار

یک عاشق و دیوانه و بیمار به دیوار

 

تو آن طرف فاصله آجری و من

یک قاب که چسبیده ام انگار به دیوار

 

انگار که یک ضربه زدی، وقت قرار ست

من ضربه و تو ضربه و دیدار به دیوار

 

هر بار سرم شانه و آغوش تو را خواست

من تکیه زدم جای تو هر بار به دیوار

 

انگشت تو رقاصه این محشر کبری

من گوش به دیوار و تو گیتار به دیوار

 

ای کاش میان من و تو واسطه ای بود!

عاشق شدم و کردمش اقرار به دیوار

 

هر چند که تو رفتی و دیوار ترک خورد

من گوشه دیوار و وفادار به دیوار

(منوره سادات نمایی)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد