-
شب تولدم
جمعه 27 مرداد 1396 11:29
مرد من! من کاری با زنهای دیگر و توقعات عجیب و غریبشان ندارم. من فرق می کنم. روز عشق باشد یا روز تولدم یا هر مناسبت دیگری، من همان نگاه عاشق تو و یک شاخه گل برایم کافی ست. من توقع زیادی ندارم، اما معتقدم این مناسبتها عشق را زنده نگه می دارد. همین که یادت باشد، همین که برایت مهم باشد و همین که به بهانه ای هر چند وقت...
-
بخواب دخترکم
پنجشنبه 26 مرداد 1396 13:52
سحر رسیده و بیدارم، بخوان دوباره برایم شعر چه مادری که نمی دانم، تو را چگونه بزایم، شعر؟! لگد بزن به دلم، وقتی طریق عشق نمی داند لگد بزن به من امشب که سکوت نیست سزایم شعر تویی که خون من از جانت، تویی که نان من از خوانت همه جنون من از آنت، نکن دوباره رهایم شعر دوباره این تپش آرام سر ویار جنون افتاد نفس کشیدم و حس کردم...
-
عاشقانه مجازی
چهارشنبه 25 مرداد 1396 13:47
معشوقه جان! ما نسل عاشقهای سوخته ایم، وقتی همه چیزمان مجازی شده: سلامها، بوسه ها، دوستت دارمها و دلم برایت تنگ شده هایمان، وقتی خودمان را محدود کرده ایم به چند عکس و استیکر، وقتی این اینترنت لعنتی نمی گذارد برای دیدن هم بیقرار شویم و دیگر هیچ فاصله ای، هیچ راه دوری نگرانمان نمی کند، وقتی تمام صبح بخیرها، شب بخیرها و...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 24 مرداد 1396 14:00
به قدر مهر من ای دوست! مهربان نشدی رفیق تن شدی، اما رفیق جان نشدی به نازنینی یک لاله بردمیدی و حیف به دلنشینی یک شاخه ارغوان نشدی! گهی شتاب نمودی به راه و گاه درنگ تو همسفر شدی، آوخ که هم عنان نشدی! سپاس از آنکه شدی آفتاب روز بهار دریغ از اینکه چراغ شب خزان نشدی! نه راز دوست شنیدی، نه راز خود گفتی همین قدر گله دارم که...
-
نباید تموم شه
دوشنبه 23 مرداد 1396 13:51
این شب، این جاده، این آهنگ نباید تمام شوند. جنون وار به صبح می اندیشم، به رسیدن به خط پایان، جنون وار به تو می اندیشم، به آخرین نت از آخرین خاطره. (نیکی فیروزکوهی)
-
حسرتش
یکشنبه 22 مرداد 1396 10:04
از خوابها پرید، از گریه شدید اما کسی نبود، اما کسی ندید از خواب می پرم، از گریه زیاد از یک پرنده که خود را به باد داد از خواب می پری، از لمس دستهاش و گریه می کنی زیر ِپتو یواش از خواب می پرم، می ترسم از خودم دیوانه بودم و دیوانه تر شدم از خواب می پری، سرشار خواهشی سردرد داری و سیگار می کشی از خواب می پرم، از بغض و...
-
زندگیم
شنبه 21 مرداد 1396 13:53
ولی به هر کسی نگو زندگی، کسی که زندگیت باشه، می فهمه کی ناراحتی، کی دلت سکوت می خواد، کی دلت حرف می خواد. کسی که زندگیته، وقتی پیدات نیست، زنگ نمی زنه دعوا کنه بگه مشکوکی، سرک بکشه. زنگ می زنه از استرس صداش می لرزه، نگرانته. می گم به هر کی نگو زندگی، چون زندگیت اونیه که هر کاری می کنه تو بخندی. ( حامد رجب پور)
-
بغض واژه ها
جمعه 20 مرداد 1396 10:58
غمت را بزرگ دید دلم، بس که تنگ شد نگنجد دگر به تنگ که ماهی نهنگ شد امیدم به خستگی ، به پای تو سر نهاد شرابش ز جوش ماند، شتابش درنگ شد شبی از مدار خود به خاکت کمانه کرد دلم مثل یک شهاب، شهابی که سنگ شد کمندم بلند بود، ولی با تو برنتافت کجا؟ کی ؟ کدام ماه اسیر پلنگ شد؟ من از سطح ننگ و نام فراتر پریده ام هراسم چه می دهی،...
-
قانون زندگیمون
پنجشنبه 19 مرداد 1396 13:59
بیا قانون "دوستت دارم" را بین خودمان وضع کنیم: صبحها تلفنت را بردار، به عکسم خیره شو؛ طوری که انگار قرار است برای همیشه نباشم. "صبحت بخیر" را طوری بگو که "عزیزم" ها و "جانم"هایش آزاد شود و بریزد به رگهایم. بگذار همین اول صبح تن من برایت بلرزد و بترسم که مبادا روزی نباشی. 2 فنجان...
-
قاتل اهلی
چهارشنبه 18 مرداد 1396 11:03
دست منو بگیر و همپا باش، فکر یه پرسه زیر رگبارم دار و ندارم برق چشماته، پیراهنی از خون به تن دارم من شاهد قتل خودم بودم، تقویم من تو خون شناور بود یه روزگاری عشق معنا داشت، وقتی رفیق مثل برادر بود آغوشها بوی تله دارن، لبخندها دندون نشون می دن تو دست هر سایه یه ساطوره، از فیلم ما پایانو دزدیدن من عاشقت هستم، ولی می رم،...
-
اشتباهام
سهشنبه 17 مرداد 1396 15:04
اشتباه اول من این بود که به تو اعتماد کردم. اشتباه دوم من این بود که عاشقت شد. اشتباه سوم من این بود که فکر می کردم با تو خوشبخت می شوم. اشتباه بعدی من این بود که تو را صد بار بخشیدم. اشتباه هزارم من این بود که هیچوقت خودم را از پنجره پرت نکردم بیرون. هنوز هم دارم اشتباه می کنم که با تو حرف می زنم. (مصطفی مستور)
-
بازنده
دوشنبه 16 مرداد 1396 09:24
عشق تو قماری است که بازنده ندارد ای دست تو پیوسته پر از برگ برنده! (غلامرضا طریقی)
-
دوست داشتن بیخودی
یکشنبه 15 مرداد 1396 15:23
دوست داشتن هیچوقت "زورکی نبوده و نیست." نمی توانی با مهربانی ات کسی را مدیون خودت کنی که دوستت داشته باشد. دوست داشتنی کـه از روی "دِین و تشکر" باشد، دوست داشتن نیست. اصلاً نمی توانی کسی را مجبور کنی تپش قلبش را با حرارت دستهای تو تنظیم کند کـه در شلوغی شهر یکباره "به یادت بیفتد" و دلش...
-
ذوق عشق
شنبه 14 مرداد 1396 09:21
ذوقی به غیر عشق تو در دل نداشتم بودم اگر کنار تو، مشکل نداشتم جسمی برای خاک شدن داشتم، ولی جانی به قدر شأن تو قابل نداشتم افتادم از نگاه تو چون ماه در محاق تا روز وصل یک شب کامل نداشتم سر زیر پر به داغ جنون تو مبتلا کاری به کار مردم عاقل نداشتم اقرار می کنم که تو را در تمام عمر جز با خیال عکس مقابل نداشتم فکرم تمام...
-
صبحت به خیر عشق من!
جمعه 13 مرداد 1396 15:19
صبح بخیرهایم را برایت بوسه بوسه گلستان می کنم. تو فقط مرا عاشقانه تکرار کن تا عطر بهارنارنج دوستت دارمهایم را طوری برایت پیله پیله پروانه می کنم که تا خود شب من باشم و تو باشی و فدای تو شدن. (امید آذر)
-
کام دل و جان
پنجشنبه 12 مرداد 1396 14:23
سرمست اگر درآیی، عالم به هم برآید خاک وجود ما را گرد از عدم برآید گر پرتوی ز رویت در کنج خاطر افتد خلوت نشین جان را آه از حرم برآید گلدسته امیدی بر جان عاشقان نه تا رهروان غم را خار از قدم برآید گفتی به کام روزی با تو دمی برآرم آن کام برنیامد، ترسم که دم برآید عاشق بگشتم، ار چه دانسته بودم اول کز تخم عشقبازی شاخ ندم...
-
هر کاری دلت خواست، کردی
چهارشنبه 11 مرداد 1396 15:41
کاش مى فهمیدى آدم از یک جا به بعد کنار مى کشد، اهلى خودش مى شود! مگر یک آدم چقدر مى تواند مهربان باشد و تو هى سیلى بزنى به احساسش؟ (امیر وجود)
-
جرمم باش
سهشنبه 10 مرداد 1396 09:32
مثل یک پنجره که زل زده تا ماهش را عاشقی قسمت ما کرده فقط آهش را حسرت دیدنت از دور برایم کافی ست کم نکن از دل من لذت کوتاهش را من که خوشبختی از این عمر ندیدم، ای کاش شانه های تو نشانم بدهد راهش را! جرم من باش در این شب که خودش می بخشد پیش از مدعیان، بنده گمراهش را مهربان است خدایی که مقدر کرده عشق کافر بکند مؤمن درگاهش...
-
شاعر شکسته
دوشنبه 9 مرداد 1396 14:02
می خواستم نوازنده ای دوره گرد شوم تا تو را شهر به شهر به گوش دنیا برسانم یا بالرینی که با اسلیمی دستهام خطوط خوابهای خوش تو را تصویر کنم. نه نوازنده شدم، نه بالرین؛ تنها شاعری شکسته ام که تو را در جام جادویی کلمات می ریزد و جرعه جرعه می نوشد. (مریم ملک دار)
-
زندگی زیباست
یکشنبه 8 مرداد 1396 09:18
نمی داند دل تنها میان جمع هم تنهاست مرا افکنده در تنگی که نام دیگرش دریاست تو از کی عاشقی؟ این پرسش آیینه بود از من خودش از گریه ام فهمید مدتهاست، مدتهاست به جای دیدن روی تو در «خود» خیره ایم، ای عشق! اگر آه تو در آیینه پیدا نیست، عیب از ماست جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد،...
-
قدیمی دوسم داشته باش
شنبه 7 مرداد 1396 11:56
مرا قدیمی دوست بدار. آنطور که نگاهم کنی و من تب کنم وسرخ شوم، سر به زیر شوم و دلت غنج برود برای این نازهای دخترانه ام. صدایت بپیچد میان چهاردیواری خانه مان که می گویی: ضعیفه! کجایی؟ دلم برقصد میان استکانهای چای که برایت می ریزم. به سان آدمهای قدیم دوستم بدار، همانقدر برای گیسهای بافته ام ورد بخوان و بوسه هایت را به...
-
تو و ستم هات
جمعه 6 مرداد 1396 16:29
شهر از هجوم خاطره هایت به من پُر است بعد از تو شهر از من دیوانه دلخور است از من که بین بود و عدم پرسه می زدم تو بودی و کنار خودم پرسه می زدم تو بودی و تمام غزلها، ترانه ها من بودم و تمام ستمها، بهانه ها من بودم و مجال شگفتی برای عشق تو بودی و تحمل سخت بهای عشق قلبم به خاطر تو مرا طرد کرده است می سوزد از کسی که تو را...
-
به شادی نیاز دارم
پنجشنبه 5 مرداد 1396 11:49
تو به یک رنگین کمان، به یک پنجره پر از عطر باران، تو به قدم زدن، به خنکای نسیم اول صبح، به سوار اتوبوس شدن، به خواندن رمانهای عاشقانه، تو به کمی از میم مجنون، لام لیلی نیاز داری. تو به دیوانه وار خندیدن، کمی فکر کردن به گنجشکها، به سادگی خیس شدن زیر باران نیاز داری. تو لبخند بزن، کاری از دیازپامها بر نخواهد آمد....
-
من و تو
چهارشنبه 4 مرداد 1396 16:04
من و باران، من و دریا، من و ماه من و دلواپسی و حسرت و آه تو و رفتن، تو و دل کندن از من من و شب گریه های گاه بی گاه (بهناز جعفری)
-
ساحل امنت
سهشنبه 3 مرداد 1396 11:42
میل داشتنت آنقدر میان نگاهم می رقصد که هرکه مرا دید، مات شد. بیا کمی به خیالم تن بده. بگذار این بار چشمهایم بگویند که چگون تن به جنون سپرده اند؛ همان حکایت غریب، اما آشنای "دچارشدن". بی تابم برای آن دم که نبض نگاهم میان چشمانت کُند بزند. حوالی عشق تو که پرسه می زنم، تمام من از بوی توست که پر می شود. بیا که...
-
ترس
دوشنبه 2 مرداد 1396 11:31
ترسم این است نیایی، نفسم تنگ شود نقش رویایی تو هی کم و کمرنگ شود ثانیه گم بشود، عقربه ها گیج شوند دل خوش باورم آواره و دلتنگ شود ترسم این است از این خانه دلت قهر کند قصه ها کم بشود، فاصله فرسنگ شود نکند بوسه بمیرد، خبرش گم بشود دل شکستن نکند مایه فرهنگ شود نکند فاحشه گی معنی لبخند دهد بوسه ای گُل بدهد، ترجمه اش ننگ...
-
من و تو تنها
یکشنبه 1 مرداد 1396 14:51
یک شب با تو تنها بودم؛ یک عمر بی تو تنها. (رضا کاظمی)
-
نامه
شنبه 31 تیر 1396 09:20
تقویم روی میز دستم را می کشد و کاغذها به عقب برمی گردند. از تو باید بی خبر باشم، نه پیغامی که روی گوشی همراه تصویرت باشد، نه کلمه ای که دهانت را بیرون بریزد و بگوید: مرزهای وطن را کشف کرده ام با بلیطی در جیب، گذرنامه ای جعلی. همه چیز به زودی کمربند هواپیما را می بندد. می روم که دنیا پررنگتر شود بدون من، می روم و با...
-
ناگفته ها
جمعه 30 تیر 1396 09:17
در خویش می سازم تو را، در خویش ویران می کنم می ترسم از حرفی که باید گفت و پنهان می کنم جانی به تلخی می کَنم، جسمی به سختی می کشم روزی به آخر می برم، خوابی پریشان می کنم در تار و پود عقل و جان آب است و آتش توامان یک روز عاقل می شوم، یک روز طغیان می کنم یا جان کافرکیش را تا مرز مردن می برم یا عقل دوراندیش را تسلیم شیطان...
-
باید باشه و نیست
پنجشنبه 29 تیر 1396 11:36
«دلم برایت تنگ شده»های این روزها با همه دلتنگی های دهه شصتی و هفتادی فرق دارد. این روزها دلتنگی آدمها پنهان شده اند پشت تمام عکسهای پروفایلشان. این روزها جنس دعاها هم عوض شده. کاش آنلاین باشدهایت زیاد می شود و به برکت این فضای مجازی چشمهایت کم سوتر. این روزها زمان تو را پیر نمی کند؛ خیال آدمهایی که باید باشند و...