عاشقانه های حلق آویز

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی
عاشقانه های حلق آویز

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

تو آمدی

و بعد تو حتی همه آن چیزهایی که رفته بودند، هم آمدند:

مثل من که مدتها بودد خودم را ترک کرده بودم،

مثل خواب به چشمانم،

مثل گرما به دستانم،

مثل آرامش به رفتارم،

مثل تو به اشعارم.

خیلی به موقع، خیلی بجا تو آمدی

و آوردی هر آنچه را که نیاز داشتم.

(عرفان محمودیان)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد