عاشقانه های حلق آویز

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی
عاشقانه های حلق آویز

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

عشقی، عشق

تو عشق بودی،

این را از بوی تنت فهمیدم.

شاید هم خیلی دیر به تو رسیدم،

خیلی دیر،

اما مگر قانون این نبود که هر آنچه دیر می آید،

عاقبت روزی به خانه ما هم خواهد رسید؟

عادت کرده ایم به نداشتنها

و شاید به اندوه.

آری،

تو عشق بودی،

این را از رفتنت فهمیدم

وگرنه این شهر هرگز اینچنین سرسنگین نبود.

(جمال ثریا)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد