عاشقانه های حلق آویز

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی
عاشقانه های حلق آویز

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

نخواستن

می خواستی همیشه بمانی، نخواست او

دیدی دروغ قصه تو بودی و راست او؟


دیدی که گفت آینه دق شدی، برو؟

دیدی نخواست با تو بماند، نخواست او؟


کم روبروی آینه از خود سؤال کن 

آه ای حواس پرتی من! پس کجاست او؟


تقصیر او که نیست تو را جا گذاشته 

تو سر به زیر بودی و سر به هواست او


معشوقه ای که نام تو را زن گذاشتند

دنبال او نگرد که در قصه هاست او

(سیده تکتم حسینی)