عاشقانه های حلق آویز

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی
عاشقانه های حلق آویز

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

عصاره

تکه یخی که عاشق ابر عذاب می شود

سر قرار عاشقی همیشه آب می شود


به چشم فرش زیر پا سقف که مبتلا شود

روز وصالشان کسی خانه خراب می شود


کنار قله های غم نخوان برای سنگها

کوه که بغض می کند، سنگ مذاب می شود


باغ پر از گلی که شب به آسمان نظر کند

صبح به دیگ می رود، غنچه گلاب می شود


چه کرده ای تو با دلم که از تو پیش دیگران

گلایه هم که می کنم، شعر حساب می شود؟

(کاظم بهمنی)