عاشقانه های حلق آویز

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی
عاشقانه های حلق آویز

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

بخواب دخترکم

سحر رسیده و بیدارم، بخوان دوباره برایم شعر

چه مادری که نمی دانم، تو را چگونه بزایم، شعر؟!


لگد بزن به دلم، وقتی طریق عشق نمی داند

لگد بزن به من امشب که سکوت نیست سزایم شعر


تویی که خون من از جانت، تویی که نان من از خوانت

 همه جنون من از آنت، نکن دوباره رهایم شعر


دوباره این تپش آرام سر ویار جنون افتاد

نفس کشیدم و حس کردم گرفته است هوایم شعر!


من آفریده غم بودم، جهان قبل قلم بودم

سه چار قرن عدم بودم، مرا سرود خدایم "شعر" 


شبیه بچه بی مادر درون شهر گمم بی تو 

بگیر دست مرا امشب، بگو بگو که کجایم شعر! 


 همیشه دایه من بودی، منم که مادر تو یا تو

بخواب دخترکم! لالا، بخواب روی دوپایم شعر!

(ساجده جبارپور)