عاشقانه های حلق آویز

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی
عاشقانه های حلق آویز

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

جرمم باش

مثل یک پنجره که زل زده تا ماهش را

عاشقی قسمت ما کرده فقط آهش را


حسرت دیدنت از دور برایم کافی ست

کم نکن از دل من لذت کوتاهش را


من که خوشبختی از این عمر ندیدم، ای کاش

شانه های تو نشانم بدهد راهش را!


جرم من باش در این شب که خودش می بخشد

پیش از مدعیان، بنده گمراهش را


مهربان است خدایی که مقدر کرده

عشق کافر بکند مؤمن درگاهش را


این سکوتی که قسم خورده زمینم بزند

کاش پنهان بکند ناله جانکاهش را!


همه گفتند دعا وقت سحر می گیرد

آه از این شب که "ندیدیم سحرگاهش" را!


سهمم از دیدن عکس تو فقط حسرت شد

مثل یک پنجره که زل زده تا ماهش را...

(علی صفری)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد