عاشقانه های حلق آویز

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی
عاشقانه های حلق آویز

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

ساحل امنت

میل داشتنت آنقدر میان نگاهم می رقصد که هرکه مرا دید، 

مات شد. 

بیا کمی به خیالم تن بده. 

بگذار این بار چشمهایم بگویند که چگون تن به جنون سپرده اند؛

همان حکایت غریب، 

اما آشنای "دچارشدن".

بی تابم برای آن دم که نبض نگاهم میان چشمانت کُند بزند.

حوالی عشق تو که پرسه می زنم، 

تمام من از بوی توست که پر می شود. 

بیا که این طوفان  دیر زمانی ست دلش هوای پرسه کنار  ساحل امن تو دارد.

(پریسا خان بیگی)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد