عاشقانه های حلق آویز

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی
عاشقانه های حلق آویز

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

رد شود آب از سرش

گفته بودم می روی، دیدی عزیزم آخرش

سهم ما از عشق هم شد قسمت زجرآورش؟

زندگی با خاطراتت اتفاقی ساده نیست
رفتنت یعنی مصیبت، زجر یعنی باورش

یک وجب دوری برای عاشقان یعنی عذاب
وای از آن روزی که عاشق رد شود آب از سرش!

حال من بعد از تو مثل دانش آموزی ست که
خسته از تکلیف شب خوابیده روی دفترش

جای من این روزها میزی ست کنج کافه ها
یک طرف سیگار و من، یاد تو سمت دیگرش

مرگ انسان گاهی اوقات از نبود نبض نیست
مرگ یعنی حال من با دیدن انگشترش
(علی صفری)
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد