عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

عشق ماندگار من

اسفند...

می دانی قشنگی اسفند به چیست؟

میان شلوغی 

و همهمه قبل از تحویل سال،

میان خانه تکانی 

و هزار کاری که باید انجام بدهی،

روزی لابلای تقویم اسفند ماه بین هزاران کتاب و وسیله ای که دورت ریخته 

و در حال تمیز کردنی،

برای لحظه ای نگاهت قفل می شود،

دختری در عکسی قدیمی بهت لبخند می زند.

"خاطراتی که بوی خاک گرفته اند..."

ضربان قلبت بالا می رود 

و اشک بی اختیار سرازیر می شود.

برای ثانیه ای تکه ای از خاطرات با هم بودنتان در ذهنت در چارچوب عکسی قدیمی تکرار می شود.

برای لحظه ای همه چیز یادت می رود 

و فقط لبخندش در ذهنت نقش می بندد.

دلبری که شاید همین سال،

شاید سالهای سال قبل قلبتان برای هم می تپید.

عشقی که هیچ وقت فراموش نخواهی کرد.

درست همان لحظه لحظه پایان سال است،

لحظه ای سرشار از حس خوشایند دوست داشتن میان آنهمه مشغله.

نمی دانی چه طعمی دارد بوسیدن چشمانت از روی عکس تاخورده سالها پیش!

ای کاش بودی 

و می شنیدی که تو تنها عشق ماندگار منی!

(علی مرادی نظرآبادی)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد