عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

بشنو

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست


تا اشارات نظر نامه رسان من و توست

 


گوش کن، با لب خاموش سخن می گویم


پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

 

 

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید


حالیا چشم جهانی نگران من و توست!


 

گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید


همه جا زمزمه عشق نهان من و توست


 

گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ار نه


ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست!


 

اینهمه قصه فردوس و تمنای بهشت


گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست


 

نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقل


هر کجا نامه عشق است، نشان من و توست


 

سایه! ز آتشکده ماست فروغ مه و مهر


وه از این آتش روشن که به جان من و توست!


(هوشنگ ابتهاج)


پ.ن: تولدتون مبارک استاد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد