عاشقانه های حلق آویز

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی
عاشقانه های حلق آویز

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

ماندن

همه چیز از آنجایی خراب می شود که به خیالت تمام جان و روحش را بدست آورده ای

که حالا دیگر او برای توست

که حالا اگر یک روز نباشی یا باشی، فرقی ندارد، او هست 

که اگر نگویی دوستت دارم، او می فهمد که دوستش داری

که اگر با بوسه در آغوشش نگیری، فرقی نمی کند.

اشتباه است، اشتباه.

آمدن رسم خودش را دارد.

دل می بری، 

دل می دهی،

اما ماندن...

امان از این ماندن

که به پای خیلی ها نماند

که به تن خیلی ها نرفت.

ماندن یعنی بوسه های هر روزه،

یعنی تو نباشی، من دستم به زندگی نمی رود.

یعنی دلتنگی های مدام.

ماندن شیرین و فرهاد و لیلی و که و که و که نمی خواهد.

ماندن یک من و یک تو ساده می خواهد،

یک غرور فراموش شده.

ماندن یک دل ساده می خواهد.

(عادل دانتیسم)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد