عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

خواب شیرین

داشتم حرف می زدم که خوابش برد.

صبح فرداش مدام عذرخواهی:

وای، نفهمیدم اصلاً کی خوابم برد!

وای، ببخشید، خسته بودم، چشمهایم رفت.

ادامه می داد 

و نمی دانست برای یک مرد عاشقانه ترین کاری که یک زن می تواند انجام دهد، 

همین خواب است.

همین خواب که یعنی کنارت آرامم.

همین خواب که یعنی صدایت خوب است.

همین خواب که یعنی شب با تو برایم تمام و روز با تو آغاز خواهد شد.

همین خوابها هستند که به مرد می فهمانند یک زن چقدر دوستشان دارد.

همین خوابها که زن گاهی به جای گفتن دوستت دارم، انجام می دهد.

مو روی صورت، اما خنده ای ریز گوشه لب پیدا که یعنی خوابم، 

ولی تو باز حرف بزن،

ادامه بده لالایی ات را.

(رسول ادهمی)