عاشقانه های حلق آویز

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی
عاشقانه های حلق آویز

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

من اینجا

من اینجا ریشه در خاکم.

من اینجا عاشق این خاک از آلودگی پاکم.

من اینجا تا نفس باقی ست، می مانم.

من از اینجا چه می خواهم، نمی دانم.

 

امید روشنایی گر چه در این تیر‌گی ها نیست، من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می رانم.

 

من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی گل بر می افشانم.

 

من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشید سرود فتح می خوانم

و می دانم تو روزی باز خواهی گشت.

(فریدون مشیری)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد