عاشقانه های حلق آویز

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی
عاشقانه های حلق آویز

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

به همسرم

خوب من!

هنر در فاصله هاست؛

زیاد نزدیک به هم می سوزیم،

و زیاد دور از هم یخ می زنیم .

تو نباید آن کسی باشی که من می خواهم

و من نباید آن کسی باشم که تو می خواهی.

کسی که تو از من می خواهی بسازی یا کمبودهایت هستند یا آرزوهایت.

من باید بهترین خودم باشم برای تو

و تو باید بهترین خودت باشی برای من .

 

خوب من! هنر عشق در پیوند تفاوتهاست و معجزه اش نادیده گرفتن کمبودها .

زندگی ست دیگر.

همیشه که همه رنگهایش جور نیست،

همه سازهایش کوک نیست.

باید یاد گرفت با هر سازش رقصید حتی با ناکوک ترین ناکوکش.

اصلاً رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن؛

 

حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد،

به فرصتهایی که مثل باد می آیند

و می روند

و همیشگی نیستند،

به این سالها که به سرعت برق گذشتند،

به جوانی که رفت،

میانسالی که می رود.

 

حواست باشد به کوتاهی زندگی،

به زمستانی که رفت،

بهاری که دارد تمام می شود کم کم، آرام آرام.

زندگی به همین آسانی می گذرد.

ابرهای آسمان زندگی گاهی می بارد

و گاهی هم صاف است.

میگذرد،

هر جور که باشی.

پس شکر.

(گاندی خطاب به همسرش)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد