عاشقانه های حلق آویز

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی
عاشقانه های حلق آویز

عاشقانه های حلق آویز

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

تظاهر

می گفت: "بیخیال نمی شم. مگه می شه یه شبه عوض بشه؟ من می خوامش به هر قیمتی".
گفتم: بذار یه چیزی رو واسه ت تعریف کنم. دقیقاً این جایی که هستی، یه روزی میدون بوده. همه بهش می گفتن میدون مادر. حالا خرابش کردن و شده چهارراه. تا یه سالی همه همچنان می گفتن میدون مادر. کم کم فهمیدن بابا این میدون خراب شده، این چهارراهه. تو می تونی مقاومت کنی و همچنان بهش بگی میدون، ولی این چیزی رو عوض نمی کنه، اینجا دیگه هیچ وقت میدون نمی شه. می تونی ادامه بدی به لجبازی، ولی اینو بدون که هیچی عوض نمی شه. خرابش کن اون چیزی که تو ذهنت ساختی و به شرایط جدید عادت کن. همین.
(شاهین شیخ الاسلامی)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد